مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
بـوی بهـشت آید از تـربت با صفـای تو عرض سلام میکند، کعبه به کربلای تو در قطرات خون تو گریۀ بی صدای من در نی اسـتـخـوان من نالـۀ نـیـنوای تـو آه بدم، که دم بدم نـاله بـر آرم از جگـر اشک بده، که روزوشب گریه کنم برای تو زخم تن تومیزند خنده به تیر و نیزه ها نیزه و تیر می کند گریه به زخم های تو ای به گلوی فاطمه، بغض غمت گره شده با چه گنه بریده شد دست گره گشای تو بر لب ماست ذکر تو، در تن ماست زخم تو درسر ماست شور تو،در دل ماست جای تو آب شراره میشود، یـاد گلوی تشنهات بحر ز شدت عطش، سر شکند به پای تو دخت علی که کوفه شد، کرب وبلا زخطبهاش گوش شده که بشنود از سرنی، صدای تو کوه به سنگ سر زده، سنگ به گریه آمده کزچه خضاب شد به خون،صورت دلربای تو |